به یاد بهمن مفید؛ یک استعداد تلفشده | بهترین بازیگر نقشهای مکمل تاریخ سینمای ایران
رویداد ۲۴| مازیار وکیلی: به پیشینه خانوادگی بهمن مفید که نگاه میکنیم متوجه میشویم که او چارهای جز هنرمندشدن نداشت. پدرش غلامحسین مفید از هنرپیشگان قدیمی تئاتر بود. برادرانش بیژن و اردوان مفید نویسنده، کارگردان و هنرپیشه بودند و خواهرش هنگامه مفید ترانهسرا، کارگردان و هنرپیشه بود. در ژن بهمن مفید بود که تبدیل به هنرمند بزرگی شود.
اما بعید است کسی صرفاً با تکیه بر ژن و پیشینه خانوادگی تبدیل به هنرپیشه خوبی شود که در یادها و خاطرهها بماند. بهمن مفید انقدر خوب بود که در همان اولین فیلمش و با بازی در یک نقش کوتاه در سینمای ایران طوفان به پا کند. «قیصر» آنقدر موفق بود و بهمن مفید آنقدر نقش خود را درخشان بازی کرد که خیلی زود تبدیل شد به انتخاب اول کارگردانان برای بازی در فیلمهای مختلف سینمای ایران. همین موضوع باعث شد که بهمن مفید نتواند همه ظرفیتهای خودش را نشان دهد.
بیشتر بخوانید:
ایرج قادری ۹۰ ساله شد | ۸ فیلم از ستاره ناکامی که کارگردان ستارهساز شد
سلطان بیجایگزین قلبها | چگونه فردین به نماد فرهنگ عامه ایرانیان تبدیل شد؟
کارنامه کاری بهمن مفید پر است از فیلمهای ضعیفی که مشخص نیست چرا حاضر به بازی در آنها شده است. بازی در این فیلمها است که تماشاگران پروپا قرص بهمن مفید را نااُمید میکند و این توصیف بهرام بیضایی را به یادها میآورد که درباره بهمن مفید گفته بود: « بهترین بازیهای بهمن مفید در هیچ فیلمی ثبت نشده. بهترین بازیهای او در مجلسهای خودمانی دوستان بود که به سادگی و خودجوش سر میگرفت، بیکوششی گزاف و به روانیِ آب! تکی و در بهترین اجرای ممکن؛ یکهتاز در چند نقشِ خودساخته بسیار متفاوت. تکههایی که هنوز این به پایان نیامده، بعدی پشت سرش میآمد، پرشور و شیرین!»
اما بازی در این فیلمها هم باعث نشد که بهمن مفید فراموش شود و در سطح بازیگرانی مانند رضا بیک ایمانوردی و میری قرار بگیرد. پیشینه تئاتری بهمن مفید و قدرت بازیگریاش باعث شد تا در همان چند فیلم خوبی که بازی کرده بود چنان حضوری داشته باشد که تبدیل شود به بهترین بازیگر نقشهای مکمل تاریخ سینمای ایران. در قیصر تنها یک سکانس برایش کافی بود تا طوفان به پا کند. در «داش آکل» کاکارستم را از زیر سایه داش آکل درآود و به او هویت مستقلی بخشید. هنوز زندهترین تصویر فیلم «طوقی» متعلق به اوست که میخواند: «مرد غریبم و بیپنبه...». حتی در موزیکال ناکام علی حاتمی در نقش یک ژیگولوی مزاحم به خوبی گلیم خودش را از آب بیرون میکشد. در جمعه بهترین بازیگر فیلم است و با زبان بازی و حرافی همه را فریب میدهد. بهمن مفید دوی همیشه یک سینمای ایران بود؛ نقش مکملی که جایگاهی هم تراز نقش اصلی پیدا میکرد. دلیل این اتفاق بیش از هر چیز به خاطر قدرت بازیگری او بود. بازیگری که هیچ گاه به اندازه تواناییهایش قدر ندید و تبدیل به یک حسرت بزرگ و غمانگیز شد. شاید هیچ چیز به اندازه این دیالوگ فیلم «یک داستان برانکسی» نتواند سرنوشت بهمن مفید را توضیح دهید:«هیچ چیز غمانگیزتر از یک استعداد تلف شده نیست.»
در این مقاله نگاهی انداختهایم به هشت فیلم برتر کارنامه کاری این بازیگر بزرگ و توانای سینمای ایران.
قیصر | کارگردان: مسعود کیمیایی | سال ساخت: ۱۳۴۸
اغراق نیست اگر بگوییم قیصر همه چیز را در سینمای ایران زیر و رو کرد. سینمای فارسی را به محاق برد و همراه با فیلم گاو موج نو سینمای ایران را پایه گذاری کرد. درخشش فیلم از بهروز وثوقی یک ستاره ساخت اما فقط وثوقی ستاره فیلم نبود. حتی نمیتوان ناصر ملک مطیعی را ستاره دیگر فیلم دانست. ستاره دیگر فیلم بدون شک بهمن مفید بود که تنها با حضور در یک سکانس توانست چنان طوفانی به پا کند که در تاریخ سینمای ایران ماندگار شود.
مونولوگ بهمن مفید در قهوه خانه قلب تپنده قیصر است. هیچ دیالوگ دیگری نمیتواند فضا و زیست جهان مردم در فیلم قیصر را به این خوبی ترسیم کند. درباره این سکانس شایعات و خاطرات زیادی وجود دارد. برخی اعتقاد دارند کل مونولوگ این سکانس را خود بهمن مفید نوشته و بازی کرده است. برخی هم اعتقاد دارند این سکانس به قدری درخشان بوده که کیمیایی از تهیهکننده خواسته یک چک گران قیمت برای بهمن مفید بنویسد (برخی روایتها به رقم پنج هزار تومان اشاره دارند) تا از او تقدیر شود. چه این شایعات درست باشند چه غلط بهمن مفید در این سکانس کاری کرد که همه متحیر میشوند. بازی او همه را تحت تاثیر قرار داد و بهمن مفید را تبدیل به یک خاطره جمعی کرد تا اکثر مردم ایران آن مونولوگ معرکه را در خاطر داشته باشند و گاهی زمزمه کنند: «هیچی بابا من بودم، حاجی نصرت، رضا پونصد، علی فرصت. آره و اینا خیلی بودیم...»
رضا موتوری | کارگردان: مسعود کیمیایی| سال ساخت: ۱۳۴۹
قیصر انقدر فیلم خوب و بزرگی بود که کیمیایی هر فیلمی بعد از آن میساخت محکوم به شکست بود. اما رضا موتوری فیلم خوبی است یک هجویه [پارودی] تمام عیار درباره فیلمفارسیهایی که فقط به کار تحمیق خلق میآمدند. قهرمان اصلی فیلم رضا فقط دو رفیق قدیمی داشت موتورش و عباس قراضه.
عباس قراضه انقدر رفیق صمیمی و بامعرفتی بود که رضا برای فرار از تیمارستان فقط روی او حساب کند و در سکانس آخر آن دیالوگ معرکه را خطاب به او بگوید: «به عباس قراضه بگین رضا موتوری مرد». عباس قراضه نقش چندان بلندی نبود و خاصیت طوفانی نقش کوتاه قیصر را نداشت اما به مدد بازی درخشان بهمن مفید در ذهن تماشاگر باقی میماند.
رضا موتوری نمیتواند رفیقی بهتر از عباس قراضه پیدا کند چون خودش هم به اندازه عباس قراضه است و این مهمترین پیام فیلم است. آدمها در جهان بیرون به تمیزی و مرتبی دنیا فیلم فارسیها نیستند. اکثراً مثل رضا و عباس قراضه و شکست خوردهاند.
طوقی | کارگردان: علی حاتمی | سال ساخت: ۱۳۴۹
طوقی فیلم خوبی است؟ نه چندان. یک تقلید متوسط از فیلم قیصر است که حتی تیم بازیگرانش هم مستقیم از آن فیلم به طوقی آمدهاند. اما با همه ضعفهایی که دارد سکانسهایی در آن به چشم میخورد که ارزش بارها تماشا کردن را دارد. یکی سکانس درد و دل مستانه آقا مرتضی (بهروز وثوقی) جلوی عکس خان دایی (ناصر ملک مطیعی) است و دومی هم سکانس آوازخوانی مستانه جواد خالدار در رودخانه.
بهمن مفید ترانه فولکوریک این سکانس را چنان جذاب اجرا میکند که تماشاگر وادار به تحسین میشود. این سکانس از آن سکانسهایی است که تکتک ادا و اطوارها و واکنشهای بازیگران در جذاب شدن این سکانس نقش دارد. بهمن مفید هم اُستاد بازی جزئیات است و دقیقاً به همین خاطر است که این سکانس تا این اندازه جذاب از کاردرآمده است. سکانسی که اگر بهمن مفید در آن حضور نداشت صاحب هویتی نمیشد که در حال حاضر از آن برخوردار است.
باباشمل | کارگردان: علی حاتمی | سال ساخت: ۱۳۵۰
باباشمل از هر جهت فیلم ناکامی است. یک موزیکال ایرانی شکست خورده و ضعیف و البته پرهزینه که حتی نتوانست فروش خوبی داشته باشد. تیم بازیگران فیلم هم با این که همگی از ستارگان سینمای فارسی بودند نتوانستند در این فیلم بازی خوبی انجام دهند. اما حکایت بهمن مفید فرق میکرد. او در نقش یک جوان ژیگول شهری که کاری جز مزاحمت برای نوامیس محل ندارد توانست بازی به اندازهای انجام دهد بازی که نه ضربهای به کلیت فیلم بزند و نه در کارنامه کاری بهمن مفید تبدیل به شکست شود.
داش آکل | کارگردان: مسعود کیمیایی | سال ساخت: ۱۳۵۰
آنهایی که داستان داش آکل را خواندهاند میدانند کاکا رستم نقش چندان پررنگی در داستان ندارد و صرفاً یک کاراکتر فرعی است که ضربه نهایی را به داش آکل وارد میکند. مسعود کیمیایی اما نقش کاکا رستم را گسترش داد و او را تبدیل به کاراکتری کرد که کنشهای شرورانهاش دلیل موجهی دارد. (در جایی از فیلم کاکا رستم به این نکته اشاره میکند که پدر و مادرش خدمتکارانی بودند که سر سیاه زمستان داخل حوض انداخته شدند تا او فرمان بردن را یاد بگیرد اما در عوض او زور گفتن را یاد گرفته است).
بهمن مفید هم موفق شد با بازی درخشانش کاکا رستم را از زیر سایه داش آکل بهروز وثوقی در بیاورد و تبدیل به رقیبی قابل احترام برای او شود. بهمن مفید به قدری نقش کاکا رستم را خوب بازی کرد که تبدیل شد به مصداق بارز دیالوگ معروف داش آکل درباره او:«تو اصلاً میوه تلخی کاکا». بازی در نقش کاکارستم سرانجام بهمن مفید را به حقش رساند و جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره سپاس را نصیب او کرد.
سه قاپ | کارگردان: زکریا هاشمی | سال ساخت: ۱۳۵۰
سه قاپ یکی از مهجورترین و البته بهترین فیلمهای موج نوی سینمای ایران است. فیلمی تلخ و پرجزییات که با وسواسی عجیب زندگی قماربازان قدیمی ایران را به تصویر میکشد. بهمن مفید در این فیلم نقش علی تاتار یارغار شخصیت اصلی فیلم برزو (با بازی ناصر ملک مطیعی) را بازی میکند.
علی تاتار فیلم سه قاپ تفاوت چندانی با جوانان به ته خط رسیده سینمای موج نو ندارد با این تفاوت که گرفتاری او بسیار ملموس و زمینی است و چارهای جز قمار ندارد تا بتواند جهیزیه خواهرش را جور کند. بهمن مفید در این فیلم هم بازی خوبی ارائه میدهد و مشخص است برای نزدیک شدن به کاراکتر علی تاتار زحمت زیادی کشیده است. زحمتی که نمود بیرونی آن را میتوان در سکانسهای سه قاپ بازی کردن مشاهده کرد که نشان از چیره دستی بهمن مفید در این بازی سخت و پیچیده دارد!
جمعه | کارگردان: کامران قدکچیان | سال ساخت: ۱۳۵۶
جمعه از آن فیلمهای خیلی خوبی است که همه چیزش را مدیون فیلمنامه دقیق فریدون گله است. فیلمی که داستان چهار مرد را روایت میکند که به یک پیرمرد کمک میکنند تا کیفش را از سارقان پس بگیرد. پیرمرد چکی به مبلغ چهل هزار تومان به آن چهار نفر میدهد. روز پنج شنبه است و آن چهار نفر چون به هم دیگر اطمینان ندارند مجبورند تا شنبه صبر کنند و کنار هم باشند. بازی بهمن مفید در نقش قاچاقچی هفت خط و زبان بازی که سر همه را کلاه میگذارد بینظیر است.
بازی که به واسطه دیده نشدن خود فیلم چندان به چشم نیامد اما باید آن را یکی از قلههای بازیگری بهمن مفید دانست. بازی که هوش و تکنیک در آن نقشی اساسی ایفا میکند و بهمن مفید توانسته با استفاده از این دو عنصر و قریحهاش از پس نقشی دشوار بربیاید.
سرود تولد | کارگردان: علی قوی تن | سال ساخت: ۱۳۸۳
سرنوشت بهمن مفید در سالهای بعد از انقلاب میتوان در همین چند جمله از مصاحبه او تشخیص داد:« گفتند ممنوعالتصویرم. رفتم تئاتر بازی کردم. بعد یکی با کلت آمد گفت: تئاتر تعطیل. من هم رفتم آمریکا! با میانپردهخوانی زندگی میکردم که رئیس دولت اصلاحات گفت همه ایرانیها میتوانند تا دو هفته بعد برگردند ایران. من هم آمدم، پاسپورتم را ضبط کردند و نگذاشتند برگردم. بد هم نشد! ماندم پیش مادرم!»
سرود تولد نه فیلم مهمی است و نه حتی ارزش تماشا دارد. فقط یک بهمن مفید نه چندان سرحال دارد که دیگر رمقی برای بازی در یک فیلم ندارد. پس این فیلم را میتوان مهمترین سند از یک استعداد تلف شده دانست که نتوانست در اوج جوانی از تواناییهایش استفاده کند.
که فاصله جوانها از قدیمی تر ها و تفاوت فرهنگها را در خانواده نشون میده،،